داشتم اخبار مربوط به مرد 58 سالهای که توانسته به کمک گل پسرش در این آشفته بازار ارز و خودرو و طلا، دو تن سکه به جیب بزند را می خواندم؛ سلطان سکه. وقتی به دقت اخبار مربوط به سلطان سکه را میخوانید متوجه میشوید که مشاغل کاذب، چقدر نسبت به زمان تحصیل ما در دوره راهنمایی تغییر کرده است.
* اجاره کارت ملی؛ آنقدر بازار خرید سکه در این مدت توسط سلطان سکه و بسیاری از کلاهبرداران این بازار داغ بوده که عدهای روزانه در قبال 40 هزار تومان، کارت ملیشان را اجاره میدادند تا این افراد بتوانند سکههای بیشتری از بازار خریداری و انبار کنند.
* در بخشی از خبر آمده بود که این عجایب فقط مربوط به بازار سکه طلا نیست. سکه 200 تومانی و 500 تومانی معمولی را عدهای ذوب میکنند، نیکل آن را استخراج میکنند و به قیمت چند برابر وارد بازار میکنند!
* چند روز پیش داشتم در محدوده طرح ترافیک پیاده به سمت ایستگاه اتوبوس میرفتم، موتوری را دیدم که دارد با یک خودروی سواری بر سر مبلغی چانه میزنند. بحث بر سر این بود که خودرو چون پلاکش زوج بود و در روز فرد وارد طرح ترافیک زوج و فرد شده بود از آقای موتورسواری خواسته بود که پشت ماشین حرکت کند به طوری که دوربین راهنمایی رانندگی نتواند شماره پلاک اتومبیل را بردارد. این صحنه هم از آن صحنههایی بود که مرا به یاد تفاوت بین مشاغل کاذب دوران تحصیل خودمان با مشاغل کاذب این روزها انداخت!
باز جای شکرش باقی است که این مشاغل کاذب، درآمدهای دندانگیری هم نصیب شاغلین این مشاغل میکند!
محسن باقری
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است